شبکه مطالعات سیاستگذاری عمومی، محمد فشائی
در این مقاله نگارنده سعی دارد ضمن پرهیز از ورود به حوزه تخصصی رسانه و علوم اجتماعی، صرفا با مروری بر ابتداییترین ضرورتهای رسانهای، مهمترین ضعفهای رسانه ملی کشور در آموزش مهارت مواجهه با سوانح طبیعی به عنوان یک نیاز ملی در کشوری که مستعد بروز انواع سوانح طبیعی زیانبار است را برشمارد.
وقوع سوانح طبیعی و تکنولوژیکی در سالهای اخیر علاوه بر جنبههای فنی و مهندسی گوناگون، دارای بعد قابل توجه دیگری نیز هست که معمولا به آن کمتر توجه شده و یا برای آن چارهاندیشی موثری نمیشود. به طور نمونه در سیل فراگیر اخیر در کشور، به دفعات شاهد موقعیتهایی بودیم که افراد بر اساس ناآگاهی و برآورد نادرست ریسک، وارد جریان سیل شده و به جان و مال خود آسیب جبرانناپذیر وارد میساختند؛ و یا در سایر موارد از دانش عمومی کافی برای روش صحیح عملیات نجات و امداد در محل سانحه برخوردار نبوده و آسیب می دیدند. مهارت فردی و اجتماعی مواجهه با سوانح طبیعی نیازمند آموزش و یادگیری موثر است؛ بخشی از آموزش ها توسط نهادهای متولی امر آموزش و پرورش و بخشی دیگر بر عهده رسانههای جمعی است؛ به ویژه رسانههایی که متکی بر بیتاامال هستند. در این مقاله نگارنده سعی دارد ضمن پرهیز از ورود به حوزه تخصصی رسانه و علوم اجتماعی، صرفا با مروری بر ابتداییترین ضرورتهای رسانهای، مهمترین ضعفهای رسانه ملی کشور در آموزش مهارت مواجهه با سوانح طبیعی به عنوان یک نیاز ملی در کشوری که مستعد بروز انواع سوانح طبیعی زیانبار است را برشمارد.
الف) سیمای سوانح طبیعی در جهان
بنا بر اطلاعات دریافتی از “پایگاه دادههای بینالمللی بلایا (EM-DAT)” که به صورت هفتگی فهرستی از سوانح رخ داده در کشورهای مختلف اعم از بلایای طبیعی و تکنولوژیکی را شناسایی و گزارش میکند، میتوان مهمترین بلایای مرسوم در کشورهای مختلف را در چند دسته تفکیک کرد:
الف) بلایای طبیعی: ژئوفیزیکی (زمینلرزه، زمینلغزه، سونامی و آتشفشان)، هواشناسی (دماهای حدی، مه، طوفان)، هیدرولوژیکی (سیل، رانش زمین، فعالیت امواج)، اقلیمی (خشکسالی، آتشسوزی و طغیان پهنههای یخچالی)، بیولوژیکی (بیماریهای همه گیر، حشرات بیماریزا و هجوم حیوانات) و فرازمینی (اصابت اجرام و هوافضایی)
ب) تکنولوژیکی: حوادث صنعتی (نشت مواد شیمیایی، فروپاشی، انفجار، آتشسوزی، نشت گاز، مسمومیت، تابش، نشت نفت و …)، حوادث حمل و نقل (هوایی، جادهای، ریلی و دریایی) و حوادث متفرقه ( سقوط، انفجار، آتشسوزی و …)
آمارها نشان میدهد تعداد سوانح طبیعی رخ داده (ثبت شده) در قرن ۲۰ و ۲۱ که منجر به فوت دستکم ۱۰ نفر و آسیب لااقل ۱۰۰ نفر شده باشد با سرعت چشمگیری افزایش یافته است. بهطوریکه تعداد کل بلایای رخ داده در جهان در سال ۱۹۴۰، ۱۷ مورد، در سال ۱۹۸۰، ۱۲۱ مورد، در سال ۲۰۰۰، ۴۱۱ مورد و در سال ۲۰۱۸، ۲۸۲ مورد بوده است. همچنین دهه ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰ بیشترین تعداد بلایا را به خود اختصاص داده است. به ترتیب زمینلغزش، آتشفشان، آتشسوزی، رانش زمین، زمینلرزه، گرما و سرمای شدید، خشکسالی، پدیدههای هواشناسی و سیل بیشترین تعداد بلایا را در بازه زمانی ۱۹۷۰ تا ۲۰۱۸ دارا هستند. گرچه سیل و خشکسالی از فراوانی کمتری برخوردار است اما در بازه زمانی ۱۹۰۰ تا ۲۰۱۸ به ترتیب سیل، خشکسالی و زلزله بیشترین تلفات جانی را موجب شدهاند. همچنین طی مدت ۷۰ سال از ۱۹۰۰ تا ۱۹۷۰ بالغ بر ۲ میلیون نفر بر اثر سه پدیده مذکور جان خود را از دست دادهاند.
ب) فلات ایران، مستعد بروز سوانح طبیعی
با مرور کشندهترین حوادث طبیعی جهان در یک قرن اخیر، نام ایران در سوانحی همچون زلزله، سیل و بوران به چشم میخورد. در برخی از این بلایا بیشترین آمار تلفات جانی در تاریخ معاصر به کشور ما اختصاص دارد. به طور مثال بوران زمستان ۱۳۵۰ که منجر به بارش دست کم ۳ متر برف در بخشهای وسیعی از ایران شد و در مدت یک هفته امکان ادامه حیات از اهالی ۲۰۰ روستا در نواحی مرکزی و غربی کشور را سلب کرد و با ۴۰۰۰ کشته بیشترین آمار تلفات برف و بوران را به خود اختصاص داد، از جمله این موارد است. در فهرست ۴۵ زلزله کشنده تاریخ معاصر، نام تبریز لااقل ۵ بار تکرار شده است. سیل در استان گلستان، زلزله در رودبار و منجیل، بم و کرمانشاه و حوادث دیگری از این دست که طی دهههای گذشته در ابعاد و اشکال گوناگون در نواحی مختلف کشور رخ داده است بیانگر حادثهخیز بودن پهنه جغرافیایی کشور ایران است. برخی دیگر از سوانح طبیعی همچون طوفان، آتش سوزی، رانش زمین، خشکسالی، هجوم آفات و امثالهم نیز گرچه معمولا به تلفات جانی محسوسی منتهی نمیشوند اما خسارتهای اقتصادی و زیستی چشمگیری به بار میآورد. در میان سوانح طبیعی معمول در ایران، سیل و زلزله از تکرار بیشتری برخوردار است به گونهای که بهطور متوسط در هر سال دست کم یکی از این دو پدیده رخ داده و منجر به بروز خسارت شده است.
ج) نقش رسانهها در مواجهه با سوانح طبیعی
برخی از جامعهشناسان معتقد هستند یکی از معیارهای اصلی برای ارزیابی اهمیت هر بحران، میزان توجهی است که جریانهای رسانه ای به آن بحران میکنند. هر چه رسانهها به یک بحران توجه بیشتری کنند، آن بحران میتواند مهمتر، اصلیتر و خطرناکتر ارزیابی شود. اما پوشش بحرانها توسط رسانهها انتخابی است و آنها گرایش دارند که بر اساس نوع بحران و سیاستهای خود بر اولویتهای متفاوتی تاکید کنند. علیرغم کارکردهای مناسب رسانهها در مدیریت بحران، توجه انتخابی رسانهها به بحرانها باعث میشود در بسیاری از موارد بحرانهای محدود و جزیی به دلیل جذابیت، بزرگنمایی شوند و از سوی دیگر بحرانهای مهم و خطرناک به دلیل کمتوجهی، مغفول واقع شوند.
در مرحله پیش از بحران، کارکرد آموزشی و فرهنگسازی رسانهها بیشتر حائز اهمیت است زیرا ایجاد آمادگی از طریق آموزش، بسیار کمهزینهتر از آموختن از یک فاجعه است. رسانهها همچنین به واسطه برخورداری از کارکرد نظارت بر محیط و تفسیر میتوانند در مرحله پیش از بحران، بحرانهای بالقوه و در حال شکلگیری را در محیط ملی شناسایی و به مسئولان و کارگزاران گوشزد کنند (روشندل اربطانی، ۱۳۸۸)
یکی از مدلهایی که به صورت خاص به بررسی نقش پیشبینانه، پیشگیرانه و آمادهسازانه رسانهها در مدیریت بحران میپردازد “مدل پروانهای نقش رسانهها در مدیریت پیش از بحران” است (صلواتیان، ۱۳۸۹). بر اساس این مدل، مدیریت بحران در مرحله قبل از بحران، شامل سه وظیفه اصلی است که این سه وظیفه قسمت وظایف مدل (بال سمت راست پروانه) را شکل میدهند: ۱) پیشبینی بحران ۲) پیشگیری از بحران ۳) آمادگی برای بحران
همچنین پنج کارکرد مهم و اساسی رسانهها در مدیریت پیش از بحران که قسمت کارکردهای مدل (بال سمت چپ پروانه) را تشکیل میدهند و در اجرای وظایف سه گانه رسانه در مدیریت پیش از بحران نقش دارند شامل موارد ذیل میشوند: ۱) رصد و پایش محیط ۲) آموزش ۳) هدایت افکار عمومی ۴) اطلاعرسانی ۵) ایجاد همبستگی عمومی
این مدل علاوه بر وظایف و کارکردهای رسانه در مدیریت بحران، الزامات چهارگانه رسانهها برای مدیریت اثربخش بحران را نیز به شرح ذیل بیان میکند: ۱) الزامات مدیریتی رسانه ۲) الزامات ساختاری رسانه ۳) الزامات نیروهای رسانه ۴) الزامات مربوط به مخاطبمحور بودن رسانه
مدلهایی از این دست نشان میدهد که نقش رسانهها نسبت به بحرانهای ملی (در ارتباط با سوانح طبیعی و تکنولوژیکی) تا چه حد میتواند عمیق، گسترده، علمی و سازمانیافته باشد.
د) عملکرد رسانه ملی در آموزش مواجهه با سوانح طبیعی
رادیوی ملی ایران در سال ۱۳۱۹ و تلویزیون ملی ایران نیز در سال ۱۳۴۶ افتتاح شدهاند. در سال ۱۳۵۰ سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران تاسیس شد و کلیه امور رسانه ملی در اختیار این سازمان قرار گرفت. پس از پیروی انقلاب اسلامی، قانون اداره صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۵۹ و در اجرای اصل یکصد و هفتاد و پنجم قانون اساسی تصویب شد. در ماده ۱ این قانون اینگونه ذکر شد که: سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران سازمانی است مستقل و مستقیما زیرنظر قوای سهگانه؛ “قضائیه، مقننه و مجریه” و بدین منظور هر یک از قوا یک نماینده تعیین و به صورت شورای سرپرستی سازمان را اداره خواهند نمود. سپس در سال ۱۳۶۲ اساسنامه سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران تصویب شد. در ماده ۹ از فصل دوم این اساسنامه در مورد هدف سازمان اینگونه نوشته شده است: ” هدف اصلی سازمان به عنوان یک دانشگاه عمومی نشر فرهنگ اسلامی، ایجاد محیط مساعد برای تزکیه و تعلیم انسان و رشد فضائلاخلاقی و شتاب بخشیدن به حرکت تکاملی انقلاب اسلامی در سراسر جهان میباشد. این هدفها در چهارچوب برنامههای ارشادی، آموزشی، خبری و تفریحی تامین میگردد. مشروح هدف و برنامههای سازمان در زمینههای گوناگون در خط مشی و اصول برنامههای سازمان مصوب مجلس شورایاسلامی ذکر شده است.“
در قانون “خط مشی کلی و اصول برنامههای سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران” مصوب سال ۱۳۶۱ مجلس شورای اسلامی نیز عمدتا در مورد خط مشیهای عقیدتی، سیاسی و فرهنگی سخن گفته شده است و صرفا در ماده ۴۷ آن “تاکید بر آموزش عمومی مردم نسبت به اصول بهداشت و شیوههای پیشگیری درمانی” به چشم میخورد.
در دهه های گدشته در چند نوبت برای تکمیل و اصلاح اساسنامه سازمان صدا و سیمای ملی جمهوری اسلامی ایران تلاش شده است اما تاکنون هیچ یک به سرانجام نهایی نرسیدهاند. با این وصف چنانچه قصد ارزیابی عملکرد رسانه ملی در مورد آموزش مهارتهای فردی و اجتماعی در مواجهه با بحرانها را داشته باشیم از آنجایی که در اساسنامه این سازمان چنین تکلیفی مشخصا ذکر نشده است نمیتوان به سهولت به آن استناد کرد.
علیرغم فقدان تکالیفی مشخص در اساسنامه رسانه ملی در خصوص تولید و پخش محتوای آموزشی نظاممند و علمی در مورد افزایش مهارتهای فردی و اجتماعی هنگام مواجهه با سوانح طبیعی؛ با توجه به اینکه بخش اعظم بودجه این سازمان از بیت المال و منابع دولتی تامین میشود و شبکههای رادیویی و تلویزیونی انحصارا در اختیار این سازمان هستند لذا میتوان به عنوان یک مطالبه عمومی به چالشهای ذیل در عملکرد این سازمان در هنگام مواجهه با بحرانهای طبیعی با تاکید بر سیلاب اخیر اشاره داشت:
د-۱) ضعف در پخش محتوای آموزشی موجود (قبل از بحران): در حال حاضر دستگاههای اجرایی مختلف حسب وظایف سازمانی خود نسبت به تولید محتواهای آموزشی متنوع در قالبهای مختلف چندرسانه ای اقدام میکنند. به طور معمول بخشی از این تولیدات با استانداردهای فنی سازمان صدا و سیما همخوانی ندارد، در برخی دیگر از تولیدات آموزشی نیز، جنبه معرفی سازمان متبوع و ارائه عملکرد آن وزن بیشتری یافته است. در هر دو صورت، سازمان صدا و سیما در انتشار چنین تولیداتی همکاری نخواهد کرد. اما برخی از تولیدات آموزشی بنا بر تفاهمنامههایی مشترک با سازمان صدا و سیما و با نظارت و مشاوره کارشناسان و مدیران این سازمان تهیه میشود. تجربه نشان داده است که در مورد این گونه تولیدات نیز یکی از حالتهای ذیل رخ میدهد: ۱) برای پخش محتوا، قرارداد مشارکتی مجزایی تبادل شده و در ازای دریافت مبلغ قابل توجهی (در موارد متعددی حق پخش از هزینه تولید بیشتر و چه بسا چندبرابر است) تولیدات آموزشی در بازه زمانی مشخصی پخش میشود. گاهی همین مورد نیز (به ویژه در مورد تولیدات استانها) به شیوه رضایتبخشی به اجرا در نمیآید. ناگفته نماند اغلب دستگاهها قادر به تامین یا پرداخت چنین مبالغی نیستند. ۲) سازمان صدا و سیما با استناد به آیین نامهها و ابلاغیههای متعددی مکلف به پخش رایگان محتواهای آموزشی در حوزههای ویژه ای مانند محیط زیست، آب، منابع طبیعی و … میشود اما در عمل در بسیاری از موارد، پخش تولیدات آموزشی ارائه شده توسط دستگاههای اجرایی مختلف، پس از چند نوبت تحویل محتوا و پیگیری به سرانجام مثبتی نمیرسد.
بر این اساس بهندرت شاهد پخش برنامههای آموزشی موضوعی سازمانیافته در خصوص مواجهه با سوانح طبیعی توسط رسانه ملی هستیم. این موضوع از تمایل دستگاههای اجرایی برای تولید محتواهای بیشتر برای پخش در رسانه ملی نیز کاسته است.
د-۲) فقر تولیدات آموزشی (هنگام بحران): در ارتباط با سیل اخیر که تعداد زیادی از استانهای کشور را فراگرفته بود به ندرت میتوان سابقه قابل توجهی از نمایش پویانمایی، مستند، فیلم، نماهنگ و … در ارتباط با آموزش مواجهه با سیل را به خاطر آورد که رسانه ملی از طریق آن، مهارتهای فردی و اجتماعی در مواجهه با این سانحه طبیعی را افزایش داده باشد. این نقیصه هم در مورد آموزشهای پیش از بحران وجود دارد هم حین بحران و هم پس از آن. به طور کلی میتوان ادعا کرد رسانه ملی در دسترسی به آرشیوی از تولیدات آموزشی سازمان یافته بومی در خصوص مواجهه با سوانح طبیعی به ویژه سیل و زلزله بسیار فقیر و چه بسا تهی است. در سیل اخیر شاهد بودیم که رسانه ملی برای جبران این نقیصه اقدام به بازنشر یک موشنگرافیک تولید شده توسط شبکه بی بی سی فارسی و حذف لوگوی آن کرد. نکته جالبتر آن که در روزهای بعدی از محتوای این موشنگرافیک کوتاه به عنوان زیرنویس آموزشی تلویزیونی نیز به دفعات استفاده شد! با این وصف میتوان گفت رسانه ملی هزینههای صورت گرفته برای تولیدات بومی را نادیده گرفته و در عوض با دانلود غیرمجاز برنامههای خارجی تولید شده توسط رسانههای بیگانه، سعی در پرکردن این خلا مینماید.
در غیاب رسانه ملی در تولید و پخش برنامههای آموزشی؛ تلاش خبرگزاریهایی همچون ایرنا در تولید انواع پوستر، اینفوگرافیک، گزارش، موشن گرافیک و … با قالب آموزشی جذاب و نافذ و همچنین خبرگزاری فارس در گردآوری و بازنشر ویدئوهای مفید و ویژه که توسط مردم تهیه و ارسال شده بود بیش از سایر رسانهها به چشم میخورد. این در حالیست که عمده برنامههای آموزشی رسانه ملی به معدود توصیههای کارشناسی توسط مهمانان حضوری یا تلفنی در برنامههای زنده و یا آیتمهای کوتاه و انگشت شمار تهیه شده در برنامههایی همچون خندوانه محدود میشد که پس از فروکش کردن سیلاب ادامه این برنامهها که باید کماکان به ارائه آموزشها اختصاص مییافت نیز در سطح وسیعی متوقف شد.
د- ۳) عدم وجود رویکرد حرفهای در مواجهه با بحران: مواجهه حرفهای عوامل واحد خبر رسانه ملی در بحرانهای طبیعی سالهای اخیر نیز محل بحث است. رویکرد سیاسی و جناحی نسبت به دستگاههای متولی مدیریت بحران، گاهی بر محتوای برنامهها سایه میافکند و مانع ارائه صادقانه و روشنگرانه مطالب میشود و علاوه بر تحمل آلام بحران، زمینه بروز یا تشدید ناملایمات جدیدتری در ذهن مخاطبان را نیز فراهم میآورد. همچنین عدم آموزش نکات ایمنی و مواجهه حرفهای خبرنگاران با مناطق بحرانزده نیز از جمله ضعفهای فنی رسانه ملی در هنگام بروز سوانح طبیعی به شمار میآید. عدم استفاده از لباس ایمنی مناسب توسط خبرنگاران، انجام حرکات نمایشی خطرناک مانند ورود به جریان سیلاب، ایستادن درون شکافهای ایجاد شده در سطح زمین، تهیه مصاحبههای جعلی و نادرست جلوه دادن شرایط واقعی منطقه آسیبدیده و … از جمله این موارد است.
د-۴) تاخیر و غفلت در پوشش خبری: در هنگام بروز بحران، رادیو و تلویزیون فراگیرترین و در دسترسترین ابزار برای آگاهی عموم از ابعاد بحران و دریافت توصیههای ایمنی است. در حال حاضر رسانه ملی به دلیل تاکید بر انتشار خبر از منابع رسمی و معتبر، آغاز یا وقوع یک سانحه طبیعی را با تاخیری قابل توجه گزارش میکند. این تاخیر فرصت را برای انتشار اخبار نادرست از طریق سایر رسانههای جمعی به ویژه شبکههای مجازی فراهم میآورد و مخاطبان را به سمت اخبار لحظهای برخی خبرگزاریها و منابع خبری غیرموثق سوق میدهد.
آگاهیرسانی به مردم هنگامی که احتمال گسترش ابعاد یک بحران طبیعی وجود دارد، در کاهش خسارتهای جانی و مالی بحران، نقش بسیار موثری میتواند داشته باشد. بر این اساس آموزشها، و ارائه توصیههای لازم مربوط به شرایط بحرانی پیش از اینکه مردم در مناطق مختلف گرفتار بحران شوند حائز اهمیت است چرا که در هنگام وقوع بحران عملا فرصت و بستر مناسبی برای آموزش افراد گرفتار در سانحه وجود ندارد.
هـ) جمعبندی و پیشنهادات:
هـ-۱) کشور پهناور ایران مستعد بروز سوانح طبیعی و تکنولوژیکی متنوع و متعددی است که سالانه به اشکال مختلف، خسارتهای جانی و مالی به بار میآورد. با توجه به شرایط اقلیمی و خصوصیات زمینشناسی فلات ایران؛ تکرارپذیری، بزرگی و موقعیت زمانی و مکانی بحرانهای طبیعی به سختی قابل پیشبینی و برنامهریزی است. لذا در کلیه سوانحی طبیعی و تکنولوژیکی باید پیشاپیش آموزشهای لازم به اقشار جامعه ارائه شده باشد. این آموزشها گاهی حافظ جان انسانها است و گاهی موجب کاهش ابعاد خسارت اقتصادی ناشی از سانحه میشود. سازمان مدیریت بحران کشور باید در پرداختن به این بخش بسیار بیش از گذشته توجه نماید. با یک حساب سرانگشتی چنانچه برای مواجهه با ۵ سانحه اصلی طبیعی و تکنولوژیکی کشور، حداقل ۵۰ موشنگرافیک سریالی ۲ دقیقهای و ۱۰۰ پیام کوتاه رادیویی برای دو گروه سنی کودک و بزرگسال تهیه شود، پیشبینی میشود منابع مالی مورد نیاز آن در بیشترین حالت معمول از ۲۰ الی ۳۰ میلیارد ریال تجاوز نکند. این بسته آموزشی میتواند به دفعات و به اشکال مختلف و برای گروههای سنی مختلف و از طریق شبکههای گوناگون رادیو و تلویزیون پخش شود. این به عنوان یک اقدام حداقلی و فوری می تواند در کوتاه مدت مورد توجه قرار گیرد.
هـ-۲) در اصلاحات اساسنامه سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، سهم و جایگاه رسانه ملی در افزایش مهارتهای فردی و اجتماعی در مواجهه با مهمترین سوانح طبیعی کشور دیده شده و به رسانهی محوری در گردآوری، تولید و سازماندهی برنامههای آموزشی با موضوع افزایش مهارتهای فردی و اجتماعی در مواجهه با سوانح طبیعی و تکنولوژیکی تبدیل شود. همچنین سازوکار و الزاماتی در پخش محتواهای آموزشی تولید شده توسط دستگاههای ذیربط نیز پیشبینی شود. چرا که عملا تولید تمام برنامه های آموزشی تخصصی در توان سازمان صدا و سیما نمیگنجد و بر تمام آنها اشراف ندارد.
هـ-۳) اطلاعرسانی و آموزش مواجهه با بحران و ارائه توصیههای کارشناسی، در مواقع بحرانی به اولویت اول کنداکتور برنامههای رادیویی و تلویزیونی رسانه ملی تبدیل شده و محتواهای آموزشی که از پیش تهیه شده است به شکلی موثر و طبق دستورالعملی معین به همه واحدهای ذیربط ابلاغ و از طریق رادیو و تلویزیون اجرا شود.
هـ-۴) مجریان و خبرنگاران رسانه ملی برای اجرای برنامه در شرایط بحران تحت آموزشهای حرفه ای قرار گیرند و به منظور تهیه گزارش حتما با تجهیزات لازم در منطقه حاضر شوند. حضور خبرنگار با قامتی مجهز و سازماندهی شده در محل حادثه بهنوبه خود میتواند حامل پیامهای آموزشی برای مردم و مخاطبان باشد.
http://npps.ir/ArticlePreview.aspx?id=182432