به بهانۀ هفتۀ صرفه جویی در مصرف آب : «صرفه جویی هوشمندانه»
دکتر محمدرضا علوی مقدم، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد مشهد و عضو جمعیت ناجیان آب
از دیرباز، ایران سرزمینی خشک و کم آب بوده است، صرفه جویی در آب و استفادۀ بهینه از آن، همواره در این پهنۀ جغرافیایی و در این درازنای تاریخی، به ناگزیر جزیی جدایی ناپذیر از زیست آدمیان بوده است. تنها در نیم قرن گذشته است که دستیابی به برداشت آسان آب از اعماق زمین و توسعه شبکه های توزیع آب شهری و روستایی، دسترسی به آب را آسان و دل نگرانی همیشگی از بی آبی را کمرنگ ساخته است، تا آنجاکه گاهی با رفتارهایی توام با توهمِ پرآبی روبرو میشویم، رفتارها و رویکردهایی که حتی در کشورهای پرآب نیز کمتر دیده میشود.
اما هرگاه صحبت از صرفه جوییِ آب میشود، ناخودآگاه به یاد فعالیتهایی میافتیم که در آموزشهای عمومی و تبلیغات رسانهای با آنها آشنا شدهایم که بیشتر پیرامونِ پیشگیری از هدر رفت آب لوله کشی شهری است، مانند گرفتن نشتی ها، کوتاه کردن زمان شستشوی بدن و ظروف، بستن شیر آب در میانۀ شستشوی دست ها یا دندان ها، عدم استفاده از آب بجای جارو، جلوگیری از آببازی کودکان و مانند آن، که البته در نوع خود کاملاً درست و لازم است.
اما اگر از یک چشمانداز بزرگتر به مساله آب و چرخۀ تولید، توزیع و مصرفِ این گوهر بیبدیلِ الهی بنگریم، خواهیم دید که صرفه جوییِ آب بسی فراتر از این مسائل است و بهیچ وجه محدود به آب لوله کشی شهری نیست. برای ترسیم این چشمانداز، به موارد زیر توجه کنیم:
- «آب مانند هر مادۀ دیگری از بین نمیرود، بلکه از حالتی به حالت دیگر بدل میشود». مثلاً وقتی آب را برای شستشو استفاده میکنیم، آب از بین نمیرود، بلکه آلوده میشود و برای زدودن این آلودگی باید فاضلاب را با ساختن شبکه، جمعآوری کرد و با ساختن تصفیه خانه، آنرا به حدی از کیفیت رساند که قابل استفاده مجدد باشد، یعنی در یک کلام، باید پول هزینه کرد. پس اگر این زیرساختها فراهم باشد و قیمت آب نیز واقعی باشد، کشیدن فلاش تانک، هدر دادن آب نیست، هزینه کرد پول است برای رفاه و بهداشت بیشتر. البته که این شرایطِ آرمانی در هیچ یک از شهرهای ایران بطور کامل موجود نیست، بویژه که آب در ایران تقریباً رایگان فروخته میشود. اما نکتۀ اساسی آن است که در بین تغییر حالتهای مختلف آب در مصارف مختلف، آنچه صددرصد میتواند هدر رفت آب به حساب آید، «تبخیر آب» است، آبی که بخار میشود، هرچند از بین نمیرود، اما دیگر از دسترس خارج شده است و به هدر رفته است. پس اگر بخواهیم «هوشمندانه» صرفه جویی کنیم، بیش از هر چیز باید جلوی تبخیر آب را بگیریم. اما بیشترین تبخیر آب در میان تمامی مصارف بشری در فرایندی است که ناگزیر از آن هستیم: «کشاورزی». ما به غذا نیاز داریم و گیاه برای تولید محصول غذاییِ ما، باید آب را بخار کند. همانطور که یک کولر آبی اگر آب را بخار نکند، سرما تولید نمیکند، یک گیاه نیز اگر آب را بخار نکند، محصول تولید نمیکند. این آب بخار شده توسط یک درخت هلو، بارها و بارها بیشتر از آبی است که در هلوهای رسیدۀ خوشمزۀ آن درخت وجود دارد و ما نوش جان میکنیم. اینجا مهمترین بزنگاه «صرفه جویی آب» است که میان «غذا» و «آب» باید انتخابِ بهینه انجام دهیم چون هم غذا لازم داریم و هم آب، کم داریم، خیلی کم.
- «آب یک کالای یکبار مصرف نیست». حال که آب از بین نمیرود بلکه با تغییر حالت، بویژه افت کیفیت در مصارف مختلف، کارایی هایش را برای برخی از مصارف از دست میدهد، پس باید به فکر استفاده چندباره از آب باشیم. یعنی باید در اولویتبندی و ایجاد زیرساختها به شکلی تصمیم بگیریم و اقدام کنیم که آب را در هر حالتی، به استفاده بهینه برسانیم، مثلاً ما در شهرهایمان به فضای سبز نیاز داریم و فضای سبز به آب، اما نه آبِ با کیفیتِ نوشیدن. پس «هوشمندانه» آن است که در یک استفاده دوباره از آب، پسابِ حاصل از تصفیه فاضلاب شهری را به مصرف آبیاری فضای سبز برسانیم، اینگونه آب را دوباره و چندباره استفاده کردهایم.
- بزرگان ما گفتهاند که «قدر هر چیز به قیمت آن است»، طلا کم است و گران، پس طبیعی است که با ارزش باشد. اما آب کم است و ارزان، پس چه انتظار داریم که «قدر بیند و بر صدر نشیند»، کم بودن موجب قدر دیدن نیست. «قدر آب نیز به قیمت آن است».
- «آب بیش از آنکه آشکار باشد پنهان است»، یعنی برای هر کالایی، از جمله همین کاغذ یا صفحه نمایشی که این کلمات را بر روی آن میخوانیم، و برای هر انرژی یا خدمتی، از جمله نور چراغی که در اتاقمان روشن است، آب مصرف میشود. به این آب، «آب پنهان» یا مجازی میگویند. جالب آن است که ما بسیار بسیار بیشتر از آنکه آبِ آشکار مصرف کنیم (در نوشیدن، پختن و شستن روزمره)، آبِ پنهان مصرف میکنیم. مثلاً یک هلوی سفید با گونههای گلانداختۀ صورتی که نوش جان میکنیم و در حدود نصف لیوان (۱۲۵ سی سی) آب در خود دارد، دارای ۱۴۰ لیتر آب پنهان است. ۱۴۰ لیتر یعنی ۵۶۰ لیوان آب یا ۳۵ دبّۀ چهار لیتری آب. اینهمه آب، صرف آبیاری درخت و فرایند برداشت و بستهبندی و حمل تا میوهفروشی میشود و البته بیشتر آن تبخیر میشود یعنی صددرصد هدر میرود. بله، لابد دارید فکر میکنید که وقتی یک هلو در یخچال ما میگندد و تلف میشود، پس ۵۶۰ لیوان آب به هدر رفته است! دقیقاً درست است. اما من به چیز دیگری هم فکر میکنم و آن اینکه اگر این هلو را از یک استان پرآب یا یک کشور دیگر به شهر کم آب خود وارد کنیم، یعنی ۵۶۰ لیوان آب در منابع آب بسیار محدود خود صرفه جویی کردهایم. اینهم پردهای دیگر از «صرفه جویی هوشمندانه». به این کار میگویند «واردات آب مجازی». پس اگر آب کم داریم که داریم، بجای واردات یا انتقال «آبِ آشکار» میتوانیم «آبِ پنهان» را در دلِ محصول، وارد کنیم.
کلام آخر: فرصتی برای دادن آمارهای نگران کننده از وضعیت آب در ایران نیست، همین قدر یادآور میشود که نه تنها تمامی کارشناسان آب، بلکه تمامی کارشناسان توسعه و تمامی طرحهای آمایشی که در ایران یا خراسان انجام شده است، همگی معتقداند که بزرگترین تنگنای این سرزمین، «کمبود آب» است. پس هرچند ممکن است آبِ لوله کشی خانه های ما قطع نشده است، اما باور کنید که این دفعه آنچه غیر طبیعی است، «وصل بودن» این جریان است و نه قطعی آن.
اگر چهار نکته بالا را کنار هم بگذاریم و به خوبی به آنها فکر کنیم، «درکِ آبی» ما فراتر میرود. درک میکنیم که «حل مساله آب» در ایران به مدیریت و عزم جدی در تمام سطوح مدیریتی، بودجه ریزی، اجرایی و اجتماعی نیاز دارد. کاری است شدنی، اما سخت. مدیریتی چنین چند بعدی را مادران و پدران ما در مقیاس کوچکِ روستاهای خود انجام میدادند و توانستند در این سرزمین کم آب دوام بیاورند. کاری که ما از نیم قرن گذشته، با «وام گرفتنِ آب از فرزندانمان» آنرا کنار گذاشته ایم و تدریجاً فراموش کردهایم. اما چارهای نداریم، دیگر ایران کشوری نیست با ۱۰ میلیون ایرانی. چشم بر هم بزنیم ۱۰۰ میلیون ایرانی هستیم که باید با همان مقدار آب که گذشتگان زندگی میکردند، زندگی کنیم. آب که بیشتر نشده است، ما ایم که بیشتر شدهایم. پس نه تنها باید «کمتر و کمتر آب مصرف کنیم» بلکه باید «هوشمندانه تر آب مصرف کنیم».