صفحه اصلی / مقالات / دگردیسی رابطه انسان و طبیعت: نگاهی به فیلم تالان

دگردیسی رابطه انسان و طبیعت: نگاهی به فیلم تالان

“مدرنیته با تغییرات متعددي در زیست جهان انسان همراه بود، که یکی از مهم ترین آن ها، تغییر رابطۀ انسان و طبیعت بود که پیامدهاي آن را می توان در عرصه هاي گوناگون ردیابی کرد. با آشکار شدن صدمات و نتایج منفی تسلط انسان بر طبیعت، مقاومت هایی نیز در برابر این دخالت هاي بشري شکل گرفت. واکنش ها و اعتراضات نویسندگان، شاعران، روشنفکران، فیلم سازان و عالمان علوم انسانی و اجتماعی در برابر این تغییرات و دست اندازي ها در ایران، از نیم قرن پیش آغاز شده است. در این مقاله کوشش کردیم تا، انتشار فیلم تالان را بهانه أي براي مطرح کردن دوبارة این پرسش هاي اساسی قرار دهیم. پرسش هاي بنیادینی که تالان نیز کم و بیش با آن ها دست به گریبان است. پرسش دیگر اینجاست که آیا پیش از این در فیلم هاي دیگر، شاهد مطرح شدن چنین پرسش هایی نبوده ایم؟ آیا پیش از این، نویسندگان، شاعران و عالمان علوم اجتماعی، مبانی پیشرفت و مکتب نوسازي را به چالش نکشیده و مورد نقد قرار نداده بودند؟ این مقاله کوشش دارد تا با فیلم همراه شود و برخی مسائل مطرح شده در آن را به گونه اي دیگر مطرح سازد. تالان با به تصویر کشیدن کمی ها و کاستی ها، با تصویر شاعرانه اي از امید به اتمام می رسد، این مقاله نیز در پی آن است تا به پشتوانه هاي فرهنگی امید در پهنۀ جغرافیاي کویري ایران نگاهی دوباره بیفکند.”

متن فوق چکیده مقاله علمی با عنوان “دگردیسی رابطه انسان و طبیعت: نگاهی به فیلم تالان” و به قلم سورن مصطفایی، کارشناس ارشد جامعه شناسی دانشگاه خوارزمی است که در سال ۱۳۹۸ در و دوازدهمین شماره دوفصلنامه دانش های بومی ایران به چاپ رسیده است.

این مقاله کوششی است تا به برخی از مهم ترین مسائل مطرح شده در این فیلم از منظر علوم اجتماعی نگاهی انداخته شود و با توجه به این فیلم در پی پاسخ به پرسش هایی باشد تا فهمی دیگر را از وضعیت اکنون ممکن سازد. مهم ترین این پرسش ها عبارت اند از:

۱- روایت تالان از مناسبات ارضی و آبی ایران پیشامدرن چه نسبتی با روایت های شرق شناسانه دارد؟

۲- تالان بحران آب و محیط زیست را چگونه روایت می کند و در این روایت چه مسئله ای حائز اهمیت است؟

۳- راهکار تالان برای برون رفت از این بحران چیست؟

 

در نتیجه گیری این مقاله عنوان شده است:

“تالان، تغییري را روایت می کند که بر شیوه هاي استفاده و بهره برداری از منابع آبی و ارضی گذشته است. در دوره پیشامدرن که انسان ایرانی زندگی خود را در صلح با طبیعت سامان داده بود و این را از طریق شیوه هایی چون قنات، آب انبار، بادگیر و باغ ایرانی ممکن کرده بود؛ شیوه هایی که در پی تسلط بر طبیعت نبودند، به عبارت دیگر انسان ایرانی، آهنگ زندگی خود را هماهنگ با نواي طبیعت می نواخت. برخلاف انسان غربی که در دوسویۀ عقل ابزاري یعنی تسلط بر طبیعت و رمانتیسم یعنی «هیچ کار نکردن» و انفعال در برابر طبیعت، ایستاده بود.

ایران پیشامدرن، محملی براي نظریه هاي شرق شناسانه بوده، نظریه هایی که هرکدام بر اساس منابع در دسترس، روایت هاي مختلف و گه گاه متضادی را درباره ایران ساخته و پرداخته اند. شرق شناسان و به ویژه ویتفوگل و نویسندگان ایرانی که پایشان را جاي پاي او نهاده اند، کمبود آب و پراکندگی روستاها را دلیل پدیدآمدن استبداد در ایران دانسته اند. در مقابل سنت مردم شناسی، آب و پراکندگی روستاها در ایران را به گونه اي دیگر می فهمد. در این سنت، دیگر پراکندگی روستاها و کمبود آب به استبداد منجر نمی شود، بلکه ساخت اجتماعی یاریگري، دیگريِ از خرد، و فرمی از زندگی را در پهنۀ جغرافیاي کویري ایران ممکن می سازد، که دوستدار محیط زیست بوده، اقلیم خشکی که ایرانیان، امید را در آن ساخته و بارور کرده اند.

برخلاف دیدگاه های شرق شناسانه ای چون استبداد شرقی و شیوه تولید آسیایی، تسلط دولت بر منابع آبی و ارضی در ایران، با برآمدن دولت مدرن و اقداماتی چون یکجانشین کردن عشایر، اصل چهار ترومن و اصلاحات ارضی ممکن شد. همچنان که نباید هم زمانی اقداماتی چون اصل چهار و اصلاحات ارضی را با احداث چاه هاي عمیق و نیمه عمیق و احداث سدها و پدیده هاي متأخرتري همچون انتقال آب که به از میان بردن قنات ها منجر شده اند، را از نظر دور داشت. اما باید به این نکته نیز توجه کرد که برخلاف نظریه هاي شرق شناسانه، تنها تسلط دولت بر منابع آبی و ارضی، مسئله دار نیست، بلکه این موضوع زمانی مسئله دار و بحرانی می شود که با پدیده هایی همچون اقتصاد بادآورده و تقدس زدایی از آب و تنزل آن از بن مایۀ آفرینش به کالا در هم می آمیزد. مسئله اي که روایت تاریخی تالان را شکل می دهد.

روایت هاي شرق شناسانه براي تالان محلی از اعراب ندارد. او روستا را از بالا به پایین روایت نمی کند، بلکه تاریخ زندگی مردم را شرح می دهد. مردمی که سده ها در اقلیمی خشک، که فرهنگ قناعت را ممکن ساخته، زیسته اند. در گسست تاریخی از فرهنگ بومیِ دوستدارِ محیط زیست و برآمدن اقتصاد بادآورده، و سلطۀ بیش از پیش بر طبیعت، بحران آب معنادار می شود. روایتی که تالان نیز پس از روایت تاراج ها و رنج ها و به تصویر کشیدن فرودستانِ بی آبی، که از بی آبی به بی آبی کوچ می کنند، ارتباط می دهد و پیامدهاي اجتماعی مهاجرت هاي زیست محیطی را در کشورهایی با شرایط اقلیمی و سیاست هاي زیست محیطی مشابه ایران نشان می دهد.

مسئله اي که تالان در بازنمایی آن موفق است: به تصویر کشیدن وضعیت کشورهایی هم سرنوشت ما، براي هشدار این موضوع که مسئلۀ آب و محیط زیست پیچیده تر و داراي پیامدها و کارکردهاي آشکار و پنهان گسترده تري است که معمولاً از چشمان برنامه ریزان و سیاست گذاران اجتماعی و اقتصادي دور می ماند. اما تالان در این وانفساي در هم پیچیده از بر هم زدن نظم طبیعت و پیامدهاي اجتماعی و اقتصادي و سیاسی آن، دورنمایی را براي برون رفت از این شرایط، از نظر دور نمی دارد: مسئله را به امیدي که از سنت و تمدن ایرانی بارور گشته بازمی گرداند، تا به ما بگوید راه توسعه پایدار از بازخوانی سنت ها و دانش ها و فناوري هاي دوستدار محیط زیست می گذرد.

 

شما می توانید نسخه کامل این مقاله را از طریق لینک زیر دریافت نمایید:

 

دریافت نسخه کامل مقاله علمی “دگردیسی رابطه انسان و طبیعت: نگاهی به فیلم تالان”

 

این مطالب را نیز ببینید!

فاجعه کشاورزی بدون دانش‌بنیان‌ها

مصرف ۹۰ درصدی و هدر رفت ۶۷ درصدی آب در کشاورزی در کنار هزینه ۱۰۰ …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

5 × سه =